غده های کتاب درسی :
ميشه کل غدههاي کتاب درسي دورۀ دوم متوسطه رو جمعبندي کرد؟
سلام به دانشآموزان تجربي عزيز مشاوراني!
يکي از فصلهاي کتاب درسي زيست سال يازدهم با عنوان تنظيم شيميايي (فصل 4) به بررسي و عملکرد غدههاي درونريز بدن ميپردازه؛ ضمن اينکه تو بعضي از فصلهاي ديگه، اشاراتي به غدههاي برونريز يا ياختههاي درونريز پراکنده هم کردن.
تو اين مطلب قصد داريم تمامي غدد شامل هم درونريز و هم برونريز رو و حتي ياختههاي درونريز پراکنده که تو کتابهاي زيست سه سالۀ دورۀ دوم بهش اشاره کرده رو جمعبندي کنيم. پس اجازه بديد قبل از هر چيزي غده رو تعريف کنيم:
1. غده :
در بحث سازمانيابي حيات ياد گرفتيم که با همکاري چند تا ياخته، بافت به وجود مياد و همچنين با همکاري چند تا بافت، اندام ايجاد ميشه. حالا چرا بحث رو به اندام کشونديم؟ علتش برميگرده به تعريفي که قراره از غده داشته باشيم.
در واقع غده، انداميه که ياختههاي اون موادي رو از خودشون ترشح ميکنن. و در اين صورت بسته به جايي که مواد ترشحشدهشون رو به اونجا ميريزن؛ دو نوع غده رو خواهيم داشت: يکي غده درونريز که ترشحات خودش رو به خون ميريزه و ديگري غده برونريز که ترشحات خودش رو به مجراها و لولهها ميريزه. بهتره بگم به خون وارد نميکنه.
اما درمورد بخش درونريز، اين نکته رو هم عرض کنم که گاهي ياختههاي درونريز به صورت فردي و پراکنده اقدام به ترشح موادشون به خون ميکنن که در اين صورت به اونها غده نميگن و اونها رو ياختههاي درونريز پراکنده نامگذاري ميکنن. همين ياختهها در صورتي که با هم ديگه مجتمع بشن اون موقع بهشون ميگن غدۀ درونريز.
حالا تو ادامۀ اين مطلب سعي داريم ياختههاي درونريز پراکنده، غدد درونريز و غدد برونريز که تو کتابهاي درسي زيست دورۀ سه سالۀ متوسطۀ دوم بهش اشاره شده رو ذکر کنيم.
2. ياخته های درون ريز پراکنده :
تو اين بخش ميتونيم سه هورمون رو ذکر کنيم که توسط ياختههاي درونريز پراکنده ترشح ميشن و اين هورمونها شاملِ: سکرتين، گاسترين و اريتروپويتين هستن که در ادامه، جزئيات هر کدوم رو توضيح خواهيم داد:
سکرتين:
سکرتين در واقع اولين هورمونيه که کشف شده و اين هورمون رو در فصل دو سال دهم در بخش دستگاه گوارشي خونديد.
اين هورمون توسط ياخته هاي درونريزي که در دوازدهه يا همون ابتداي روده باريک هستن به خون ترشح ميشن و از طريق جريان خون، خودشون رو به ياختۀ هدفشون ميرسونن.
حالا يه سوال، اين هورمونها چطوري ياختۀ هدفشون رو شناسايي ميکنن؟
در جواب اين سوال بايد بگم که هورمونها مثل آنزيمها و آنتي ژنها (پادگن ها)، اختصاصي عمل ميکنن. يعني توانايي اتصال به هر ياختهاي رو ندارن. هورمونها در ياختۀ هدفشون، نوعي گيرندۀ پروتئيني دارن که بسته به نوع هورمون که آمينواسيدي باشه يا استروئيدي، گيرندهشون در سطح غشاي ياخته يا درون ياخته قرار ميگيره. هورمون و گيرندۀ هورموني با همديگه رابطۀ مکملي دارن (دقت کنيد مشابه نيستن؛ مکملن!).
حالا بر ميگرديم سراغ سکرتين خودمون، گيرندۀ اين هورمون در ياختههاي بخش برونريز غدۀ پانکراس يا لوزالمعده قرار داره (يادتون نره پانکراس هم بخش درونريز داره و هم بخش برونريز). بنابراين اين هورمون از طريق گيرندۀ خودش در پانکراس، ياختۀ هدف خودش رو شناسايي ميکنه و رو اون تاثير ميذاره.
سکرتين با اثر بر ياختههاي بخش برونريز پانکراس باعث ميشه ميزان يون بيکربنات ترشح شدهش که بخشي از شيرۀ پانکراس يا لوزالمعده محسوب ميشه افزايش پيدا کنه. حالا افزايش اين يون بيکربنات چه اثري داره؟
اين يون بيکربنات حالت قليايي داره و باعث ميشه اثرات اسيدي مواد خنثي بشه. سوال بعدي که پيش مياد اينه که بيکربنات قراره رو کدوم ماده اثر کنه؟
کيموس مادهاي هستش که از ترکيب کامل شيرۀ معده با مواد غذايي در معده به وجود مياد حالا زماني که اين کيموس از طريق بنداره انتهايي معده يا همون پيلور وارد دوازدهه ميشه ياختههاي درونريز دوازدهه با ترشح سکرتين و در نتيجه افزايش بيکربنات، اثر اسيدي کيموس رو در دوازدهه خنثي ميکنن.
حالا يه سوال ديگه، بيکربنات لوزالمعده چطوري خودش رو به دوازدهه ميرسونه؟
پانکراس يا لوزالمعده دو تا مجرا داره که شيرۀ خودش رو از طريق اون به دوازدهه بريزه که يکي از اين مجراها مختص خودشه و مجراي ديگهش هم با مجراي کيسه صفرا که صفرا رو به دوازدهه ميريزه مشترکه. (اين هم بگم صفرا هم واسه خنثي کردن اثر اسيدي کيموس وارد دوازدهه ميشه)
گاسترين:
قبل از اينکه بخوام در مورد گاسترين توضيح بدم اين رو هميشه يادتون بمونه، وقتي گفتن کدوم هورمونه که محل ترشح و محل هدفش يکيه، منظور هورمون گاسترينه و اون محل ترشح و هدف مشترکش همون معده است.
موقعي که پروتئينها از مري و بنداره انتهاي مري يا همون کارديا عبور ميکنن و وارد معده ميشن؛ تجزيهشون از همون معده شروع ميشه اون هم توسط آنزيمهاي پروتئاز که مهمترين آنزيم پروتئاز در معده، همون پپسين است. پپسين هم که ميدونيم از ياختههاي اصلي بخش غدۀ مخاط معده ترشح ميشن اما پپسينها با اثر اسيد معده يا همون HCL بر پپسينوژنها که پيشساز پروتئازها و پپسينها هستن فعال ميشن. حالا اين وسط نقش گاسترين چيه؟
بعد از ورود پروتئينها به معده، ياختههاي درونريز که به صورت پراکنده در مجاورت (نزديکي) بنداره انتهايي معده (پيلور) هستن، شروع ميکنن به ترشح هورموني به نام گاسترين به خون.
گاسترين هم بعد از ورود به خون و با شناسايي گيرندهش که رو ياختههاي اصلي و کناري معده قرار داره دوباره به معده برميگرده و رو ياختههاي اصلي و کناري معده اثر ميذاره. با اثر بر ياختههاي اصلي، باعث افزايش ترشح پپسينوژن و با اثر بر ياختههاي کناري باعث افزايش ترشح اسيد معده يا همون اسيد کلريدريک ميشه و قبلاً هم توضيح دادم که ترشح اين دو باعث فعال شدن پپسينها ميشن و در اين صورت پپسينها با اثر بر پروتئينها، گوارش ناقص اونها رو انجام ميدن (البته با واکنش آبکافت و با مصرف مولکول آب).
اريتروپويتين:
اگه تو جايي ديديد و شنيديد که گفتن کدوم هورمون ميتونه از دو اندام مختلف، ترشح بشه بايد هورمون اريتروپويتين رو ذکر کنيد. حالا اجازه بديد بيشتر توضيح بدم.
موقعي که ميزان گلبولهاي قرمز يا همون RBCها تو خون کم ميشن واسه تنظيم شدنشون ياختههاي درونريز پراکنده تو اندامهاي کبد و کليه با ترشح هورمون اريتروپويتين به خون و با اثر بر ياختههاي بنيادي مغز قرمز استخوان (منظور ياخته هاي ميلوئيدي)، توليد گلبول هاي قرمز افزايش پيدا مي کنه.
کنکوريهاي عزيزمون اين نکته رو در نظر داشته باشن که کاهش ميزان اکسيژن هم بر ميزان ترشح اين هورمون اثر ميذاره و باعث افزايش ترشحش ميشه.
3. غده های درون ريز :
تو فصل چهار سال يازدهم، مفصل در مورد غده هاي درونريز بحث شده که الان ميخوام خلاصهاي از اونها رو خدمت عزيزاي خودمون عرض کنم:
هيپوتالاموس:
اين غده رو يه جورايي ميشه فرماندۀ دستگاه غدد درونريز در نظر گرفت چون تمامي ترشحات غده هيپوفيز تحت کنترل هيپوتالاموس بوده و يه سري از غدههاي ديگه هم تحت کنترل هيپوفيزن.
ميشه اين رابطه رو اينطوري هم تشبيه کرد که هيپوتالاموس نقش رهبر، هيپوفيز نقش رئيس جمهور و غدههاي تحت کنترل هيپوفيز مثل غدۀ تيروئيد و فوق کليه و بيضه و تخمدان هم نقش وزراء رو داشته باشن. البته بازم ميگم همه غده ها تو اين سيستم نيستن و تحت کنترل اين مجموعه نيستن مثل لوزالمعده.
هيپوتالاموس هم بخشي از دستگاه غدد درونريز به حساب مياد و هم بخشي از دستگاه عصبي محسوب ميشه. پس هم ميتونه ناقل عصبي رو توليد کنه که نوعي پيک شيميايي کوتاه برده و هم ميتونه هورمونها رو توليد کنه که نوعي پيک شيميايي دور برده.
هيپوتالاموس خودش چهار تا هورمون رو ميسازه. هورمونهاي آزاد کننده و مهارکننده که ترشحات بخش پيشين هيپوفيز رو کنترل ميکنن و هورمونهاي ضد ادراري و اکسيتوسين که اين هورمونها تو بخش پسين هيپوفيز ذخيره ميشن و هر موقع لازم باشه با دستور هيپوتالاموس، هيپوفيز اقدام به ترشحشون ميکنه.
در مورد هورمونهاي ذخيره شده در هيپوفيز پسين هم بايد عرض کنم که هورمون ضد ادراري باعث افزايش باز جذب آب در کليهها ميشه. هر موقع که بدن به آب نياز داشته باشه (پس يادتون نره اگر پرسيدن ياختۀ هدف هورمون ضد ادراري چيه بايد بگيد ياختههاي کليه چون گيرندههاشون اونجا قرار دارن)و عدم ترشح اين هورمون باعث نوعي بيماري به اسم ديابت بيمزه ميشه.
هورمون اکسيتوسين هم که نقش زيادي داره ولي معروف ترينش اينه که موقع زايمان باعث انقباض ياختههاي ماهيچهاي رحم ميشه و ضمناً با اثر بر ياختههاي غدد شيري، خروج شير رو از اين غدد تحريک ميکنه. (دوستان کنکوريمون اينجا يه نکته خيلي مهم رو دقت کنن که هورمون اکسيتوسين که از ياختههاي درونريز ترشح ميشه؛ بعد ميره و رو ياختههاي برونريز غدد شيري اثر ميذاره.)
هيپوفيز:
اين غده تقريباً شبيه يه نخوده و به هيپوتالاموس آويزونه.
اين غده، سه تا بخش داره که شاملِ: پيشين، پسين و مياني هستش.
ترشحات بخش مياني هنوز به خوبي مشخص نشده و بخش پسين هم که عرض کردم محل ذخيره و ترشح دو تا هورمون ضد ادراري و اکسيتوسينه که توسط هيپوتالاموس توليد شدن. و اما بخش پيشينش که بزرگترين بخششه 6 تا هورمون ترشح ميکنه: يکيش هورمون رشده که باعث افزايش طول استخوانهاي دراز ميشه.
دوميش هورمون پرولاکتينه که چندين نقش مهم رو ايفا ميکنه که ميخوام يکيش رو اشاره کنم تا بتونيد با عملکرد اکسيتوسين مقايسهش کنيد و اون هم اينه که پرولاکتين با اثر بر غدد شيري موجب افزايش توليد شير تو اين غدهها ميشه ولي اکسيتوسين با اثر بر اين غدد در ترشح شيرشون نقش داره.
چهار تا هورمون ديگهش تحريکي هستن يعني ميرن و غده هاي ديگه رو تحريک ميکنن مثل هورمونهاي تحريک کنندۀ تيروئيد، فوق کليه و غدد جنسي ( بيضه و تخمدان ). خب حالا چرا شد چهار تا؟ بايد بگم که هورمون تحريک کننده غدد جنسي دوتا هستن که هم رو بيضه اثر دارن و هم رو تخمدان که شامل LH و FSH هستن.
يه نکته رو دوستان گل کنکوريمون دقت کنن که اين دو هورمون، هورمون جنسي نيستن! بلکه هورمونهاي تحريک کنندۀ غدد جنسي هستن.
تيروئيد:
اين غدۀ سپري شکل که جلوي ناي قرار گرفته دو نوع هورمون ترشح ميکنه.
يکيش هورمون کلسي تونينه (با اکسي توسين قاطي نشه) که با افزايش کلسيم در استخوانها باعث استحکام اونا ميشه.
دوميش هم هورمونهاي تيروئيدي بهشون ميگن که شامل T3 و T4 هستن.
هر دوي اين هورمون ها از يک آمينواسيد تيروزين و تعدادي يد درست شدن که اختلافشون هم سر همين تعداد يدها است. البته باتوجه به اين که T4 چون در نزديکيهاي ياخته به T3 تبديل ميشه به همين علت در کتاب درسي فقط در مورد T3 صحبت ميکنه. اين هورمون هم باعث تنظيم تنفس ياختهاي و ميزان انرژي بدن ميشه و تو نمو دستگاه عصبي مرکزي تو دوران جنيني و کودکي نقش داره و کمبود اين هورمون در اثر کمبود آمينواسيد تيروزين موجب عقب ماندگي ذهني و اصطلاحاً بيماري فنيل کتونوري ميشه.
پاراتيروئيد:
اين غدد که چهارتا هستن و پشت تيروئيد قرار گرفتن با ترشح هورمونهاي پاراتيروئيدي يا پاراتورمون، باعث تنظيم ميزان کلسيم در خون ميشن.
لوزالمعده (پانکراس):
اين غده که هم بخشي از دستگاه غدد درونريز محسوب ميشه و هم اندامي مرتبط با لولۀ گوارش و بخشي از دستگاه گوارشه. دو بخش درونريز و برونريز داره.
بخش برونريزش، شيرۀ لوزالمعده رو ترشح ميکنه و بخش درونريزش با ترشح دو هورمون انسولين و گلوکاگون در تنظيم قند خون موثرند.
غدۀ بيضه:
اندام جنسي آقايون همين غده بيضه هستش که به صورت جفته و باعث ترشح هورمون جنسي مردانه يا همون تستوسترون از ياختههاي بينابيني به خون ميشه که اين هورمون هم با اثر بر لولههاي اسپرمساز، توليد اين اسپرمها يا ياختههاي جنسي رو افزايش ميدن.
کنکوريهاي عزيزمون دقت کنن که غدۀ جنسي و هورمون جنسي و ياختۀ جنسي و هورمون محرک غدۀ جنسي رو با هم قاطي نکنن.
غدۀ تخمدان:
اندام جنسي خانم ها يا همون غده تخمدان که اون هم به صورت جفته با ترشح هورمونهاي جنسي زنانه به اسم استروژن و پروژسترون، موجب انجام چرخۀ رحمي ميشن که وابسته به چرخۀ تخمدانين که البته چرخه تخمداني با اثر هورمونهاي محرک غدد جنسي رخ ميده.
غدۀ اپي فيز:
اين غده رو که بالاي بخش مغر مياني و برجستگيهاي چهارگانه قرار گرفته، هورمون ملاتونين رو به خون ترشح ميکنن که هنوز به درستي نقشش مشخص نشده ولي به نظر ميرسه تو تنظيم ريتمهاي شبانهروزي نقش داشته باشه.
غدۀ تيموس:
تيموس رو هم بخشي از دستگاه غدد درونريز ميدونن و هم اندامي لنفي و بخشي از دستگاه لنفي.
اين غده که پشت استخوان جناغ واقع شده با ترشح هورمون تيموسين به خون در بالغ شدن لنفوسيتهاي T مؤثرن.
4. غده های برون ريز :
همونطور که توضيح دادم غدد برونريز، غددي هستن که ترشحات خودشون رو به مجراها و لولهها يا به عبارتي به غير از خون ميريزن.
تو کتابهاي درسي، زياد رو غدههاي برونريز، مانور ندادن اما به صورت پراکنده تو چند تا از فصلها اشاراتي بهشون شده که الان عرض ميکنم خدمت دوستان عزیزمون.
غدۀ بزاقي:
غدد بزاقي رو بخشي از دستگاه گوارش و در واقع اندامي مرتبط با لولۀ گوارش ميدونن (دقت کنيد جزء لوله گوارش نيست!). اين اندامها، ترشحات خودشون رو که همون بزاقه به دهان و لولۀ گوارش ميريزن و به همين علته اونها رو درونريز به حساب نميارن.
اينم بگم خدمت دوستان کنکوري خودمون که بزاق با داشتن آنزيم ليزوزيم و تخريب باکتريها، جزء خط اول دفاع غير اختصاصي محسوب ميشه.
غدۀ چربي:
اين غدد با ترشح چربي به مجراهاي چربي موجب اسيدي شدن سطح پوست ميشن و با اين اسيدي شدن، سطح پوست رو براي رشد ميکروبهاي بيماريزا، نامناسب ميکنن و جزء خط اول دفاع غير اختصاصي محسوب ميشن. (البته بعضي ميکروبها با اين اسيدي بودن سطح پوست، سازش پيدا کردن که البته اين ميکروبها بيماريزا نيستن.)
مسدود شدن مجراي غدد چربي و ترشح بيش از اندازۀ اين غدد، اکثراً عامل ايجاد جوشهاي پوستي هستن.
غدۀ عرق:
عرق ترشحشده توسط اين غدد هم از طريق مجراهايي به سطح پوست ميرسن و اين عرق با داشتن آنزيم ليزوزيم مثل بزاق، جزء خط اول خط دفاع غير اختصاصيه. اين نکته رو اشاره کنيم که ترشح عرق توسط کليه و براساس تنظيم ميزان آب بدن تنظيم ميشه.
يادتون هم باشه عرق، حاوي نمک هم هستش.
غدۀ اشک:
اين غدد هم با ترشح اشک به مجراها، جزء غدد برونريز محسوب ميشن. اشک هم مثل بزاق و عرق داراي آنزيم ليزوزيمه و جزء خط اول دفاع غير اختصاصيه.
نویسنده : کاوه شیلان آبادی